محل تبلیغات شما

☆ مجموعه فرهنگی مذهبی فدک☆ _ •° سازمان مردم نهاد رهروان کوی غدیر°• _☆ هیئت ریحانه الحسین(ع)☆ اصفهان دولت آباد برخوار



در حدیثى از رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) مى خوانیم:

سَبْعَةُ اَسْباب یُکْتَبُ لِلْعَبْدِ ثَوابُها بَعْدَ وَفاتِه، رَجُلٌ غَرَسَ نَخْلا اَوْ حَفَرَ بِئْراً اَوْ اَجْرى نَهْراً اَوْ بَنى مَسْجِداً اَو کَتَبَ مُصْحَفاً اَوْ وَرَّثَ عِلْماً اَوْ خَلَّفَ وَلَداً صالِحاً یَسْتَغْفِرُ لَهُ بَعْدَ وَفاتِه; هفت سبب (از اسباب خیر)است که ثوابش براى بنده خدا بعد از مرگ او نوشته مى شود: کسى که نخلى بکارد، یا چاه آبى حفر کند، یا نهرى به جریان اندازد، یا مسجدى بنا کند، یا قرآنى ]و یا کتابى سودمند [بنویسد، یا علمى از خود به یادگار بگذارد، یا فرزند صالحى بعد از او بماند که پس از درگذشت وى برایش استغفار کند.»(3)

روشن است که آنچه در این حدیث آمده نمونه هاى بارز کار خیر است، وگرنه تمام آثار نیک و سنّت هاى حسنه اى که از انسان باقى مى ماند همین اثر را دارد. آیا اینها با آنچه در بالا گفته شد منافاتى ندارد؟

پاسخ این سؤال روشن است، زیرا انسان بعد از مرگ عمل تازه اى نمى تواند انجام دهد، نه این که آثار اعمال گذشته به او نمى رسد، آرى پرونده اعمال جدید بسته مى شود و چیزى بر آن افزوده نمى گردد، ولى پرونده اعمال پیش از مرگ همواره گشوده است و انسان از میوه هاى درخت هاى اعمال صالحه اش در برزخ و قیامت بهره مند مى شود. حتى از اعمالى که فرزند صالح او انجام مى دهد و از آثار تربیت صحیحى است که او در حال حیاتش در مورد فرزند انجام داده بهره اى به او مى رسد، و طبیعى است که انسان از میوه هاى درخت برومندى که نشانده است بهره ببرد.


1 ـ سوره مؤمن، آیات 84 و 85.
2 ـ سوره یونس، آیه 91.
3 ـ تنبیه الخواطر، (طبق نقل میزان الحکمه، جلد 3، صفحه 24 ـ 23 ماده عمل).

 

 

شرح و تفسیرخطبه چهل و سوم(1)

     

 

گروهی راهزن در بیابان دنبال مسافر می گشتند تا او را غارت کنند ، ناگهان مسافری دیدند ، به جانب او تاختند و گفتند : هرچه داری به ما بده ، گفت : تمام دارایی من هشتاد دینار است که چهل دینار آن را بدهکارم ، با بقیه آن هم باید تأمین معیشت کنم تا به وطن برسم .

رییس راهن گفت : رهایش کنید ، پیداست آدم بدبختی است و پول جز آنچه که می گوید ندارد .

راهن در کمین مردم نشستند ، مسافر به محل مورد نظر رفت و بدهی خود را پرداخت و برگشت ، دوباره در میان راه دچار راهن شد ، گفتند : هرچه داری بده وگرنه تو را می کشیم ، گفت : مرا هشتاد دینار بود ، چهل دینار بابت بدهی

پرداختم ، بقیه اش برای مخارج زندگی مانده ، به دستور رییس راهن او را گشتند ، در جستجوی لباس و بار او جز چهل دینار ندیدند !

رییس راهن گفت : حقیقتش را برای من بگو ، چگونه در برخورد با این همه خطر جز سخن به حقیقت نگفتی و از راستگویی امتناع ننمودی ؟

گفت : در کودکی به مادرم وعده دادم در تمام عمرم سخن جز به راستی نگویم و دامن به دروغ آلوده نسازم !

راهن قاه قاه خندیدند ولی رییس ان آه سردی کشید و گفت : عجبا ! تو به مادرت قول دادی دروغ نگویی و این گونه پای بند قولت هستی ، ولی من پای بند قول خدا نباشم که از ما قول گرفته گناه نکنیم ، آنگاه فریاد زد : خدایا ! از این به بعد به قولم عمل می کنم ؛ توبه ، توبه !

 کتاب عبرت آموز: مجموعه ای از نکته ها و داستان های کتب استاد حسین انصاریان


مجموعه فرهنگی مذهبی فدک

هیئت ریحانه الحسین(ع)

سمن رهروان کوی غدیر

اصفهان _ دولت آباد برخوار


سلمان و جوان خائف

شیخ مفید از ابن ابی عمیر از حضرت صادق علیه السلام روایت می کند : سلمان در کوفه گذرش به بازار آهنگرها افتاد . جوانی را دید روی زمین افتاده و مردم گرد او حلقه زده اند . به سلمان گفتند : این بنده خدا غش کرده ، چیزی در گوشش بخوان شاید به هوش آید . سلمان بالای سر جوان قرار گرفت ، تا جوان به هوش آمد ؛ گفت : ای سلمان ! اگر درباره من چیزی گفتند صحیح نیست ؛ من هنگامی که گذرم به این بازار افتاد و پتک زدن آهنگرها را دیدم از این آیه یاد کردم :

وَ لَهُمْ مَقٰامِعُ مِنْ حَدِیدٍ » حج : 21

برای بدکاران گرزهایی از آهن است » .

از ترس عذاب و عقاب حق عقلم پرید . سلمان گفت : تو را این ارزش هست که برادر من در راه خدا باشی . و به خاطر حلاوت محبتی که از او در قلب سلمان جلوه کرد رفیق و یار یکدیگر شدند ، تا جوان بیمار شد ؛ سلمان بالای سرش نشست در حالی که جوان در حال جان دادن بود ، سلمان گفت : ای ملک الموت ! با برادرم مدارا کن . پاسخ شنید : من نسبت به هر مؤمنی اهل مدارایم

امالی مفید : 136 ، المجلس الثالث عشر ، حدیث 4 ؛ بحار الانوار : 385/22 ، باب 11 ، حدیث 27


مجموعه فرهنگی مذهبی فدک

هیئت ریحانه الحسین(ع)

سمن رهروان کوی غدیر

اصفهان _ دولت آباد برخوار


سلام اصحاب كهف بر على علیه‏السلام و مكافات كتمان حق‏


وه، چه مجلس خوبى و چه مجمع مفیدى، گروهى از دانش دوستان بصره با شورى خاص به گرد انس بن مالك آمده و از محضر وى كه مدتها از محضر رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم معارف اسلامى را آموخته بودند؛ استفاده مى‏كردند. 

او نیز با اشتیاق تمام احادیث را كه از پیامبر اسلام به یاد داشت براى شاگردان بازگو مى‏كرد. 

ولى روزى بر خلاف روزهاى دیگر، یكى از شاگردان برجسته او پرسشى عجیب كرد با این كه انس مایل نبود پاسخ این پرسش داده شود، ولى در شرایطى قرار گرفت كه ناگزیر از پاسخ آن بود. 

پرسش این بود كه آن شاگرد با قیافه جدى در حضور شاگردان به انس رو كرد و گفت: این لكه‏هاى سفیدى كه در صورت شما است از چیست؟ گویا این‏ها نشانه بیمارى برص است با این كه به گفته پدرم، رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: خداوند مؤمنان را به بیمارى برص و جذام مبتلا نمى‏كند چه شده با این كه شما از اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم هستى، مبتلا به این بیمارى مى‏باشى؟ 

 وقتى كه انس این سؤال را شنید، با كمال شرمندگى سر به زیر افكند و در خود فرو رفت، اشك در چشمانش حلقه زد و گفت: این بیمارى در اثر دعاى بنده صالح خدا امیرمؤمنان على علیه‏السلام است! 

شاگردان تا این سخن را از اَنس شنیدند، نسبت به او بى‏علاقه شدند، و آن ارادت سابق به عداوت و دشمنى تبدیل شده، اطرافش را گرفتند و گفتند: باید حتما ماجراى این دعا را بگویى وگرنه از تو دست بر نمى‏داریم و به شدت باعث ناراحتى تو مى‏گردیم. 

 

اَنس همواره طفره مى‏رفت، بلكه اصل واقعه فاش نشود ولى در برابر ازدحام جمعیت و اصرار آنان راهى جز بیان آن را نداشت، از این رو شروع به سخن كرد و چنین گفت: روزى در محضر رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بودم، قطعه فرشى را گروهى از مؤمنین از راه دور نزد آن جناب به عنوان هدیه آورده بودند پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم به من فرمود: تا ابوبكر، عمر، عثمان، طلحه، زبیر، سعد، سعید، و عبدالرحمن را به حضورش بیاورم، اطاعت كردم وقتى كه همه حاضر شدند، و روى فرش نامبرده نشستیم، حضرت على علیه‏السلام هم در آن جا بود، رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به على علیه‏السلام فرمود: به باد فرمان بده تا سرنشینان این فرش را سیر دهد. حضرت على علیه‏السلام به باد فرمود: به اذن پروردگار ما را سیر بده، ناگاه مشاهده كردیم كه همه ما در هوا سیر مى‏كنیم، پس از پیمودن مسافتى در فضاى بسیار وسیع كه وصفش را جز خدا نمى‏داند، حضرت على علیه‏السلام به باد امر فرمود كه ما را فرود آورد، وقتى كه بر زمین قرار گرفتیم، آن حضرت فرمود: آیا مى‏دانید این‏جا كجاست؟ گفتیم: خدا و رسول او و وصى او بهتر مى‏دانند. 

فرمود: این جا غار اصحاب كهف است اى اصحاب رسول خدا! سلام بر اصحاب كهف كنید، به ترتیب اول ابوبكر بعد عمر، بعد طلحه و زبیر و. سلام كردند جوابى شنیده نشد، من و عبدالرحمن سؤال كردیم و من گفتم: من اَنَس نوكر در خانه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم هستم، جوابى نشنیدیم. 

در آخر حضرت على علیه‏السلام بر آنان سلام كرد بى درنگ ندایى شنیدیم كه جواب سلام آن حضرت را دادند. آن جناب فرمود: اى اصحاب كهف! چرا جواب سلام اصحاب پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم را ندادید؟ گفتند: اى خلیفه رسول خدا! ما جوانانى هستیم كه به خداى یكتا ایمان آورده‏ایم، خداوند ما را هدایت نموده است، ما از ناحیه خداوند مجاز نیستیم جواب سلام كسى بدهیم، مگر آن كه پیامبر یا وصى او باشد و شما وصى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم هستید. 

حضرت على علیه‏السلام به ما رو كرد و فرمود: سخن اصحاب كهف را شنیدید؟ گفتم: آرى. فرمود: در جاى خود قرار گیرید، روى فرش قرار گرفتیم، به باد فرمان داد، در فضاى بى كران سیر كردیم. هنگام غروب آفتاب به باد فرمود: ما را فرودبیاور، در زمینى كه زعفرانى رنگ بود فرود آمدیم كه در آن جا هیچگونه مخلوق و آب و گیاهى نبود. گفتم: اى امیرمؤمنان هنگام نماز است، براى وضو آب نیست، آن جناب پاى مبارك خود را بر زمین زد، چشمه آبى پدید آمد و از آب آن چشمه وضو ساختیم، فرمود: اگر شتاب نمى‏كردید آب بهشتى براى وضوى ما حاضر مى‏شد. سپس نماز را خواندیم و تا نصف شب در آن جا بودیم، حضرت على علیه‏السلام همچنان مشغول نماز بود، پس از فراغت از نماز فرمود: در جاى خود قرار گیرید، تا به نماز صبح پیامبر برسیم به باد فرمود: حركت كن، پس از حركت ناگاه دیدیم در مسجد پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم هستیم، نماز را با پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم خواندیم آن حضرت پس از نماز رو به من كرد و فرمود: اى انس ماجراى شما را من بیان كنم یا شما بیان كنید عرض كردم: شما بفرمایید آن حضرت تمام ماجرا را از اول تا آخر بى كم و كاست بیان كرد، كه گویى همراه ما بوده است. 

انس كه با این گفتار خود شاگردان را غرق در حیرت كرده بود، و شاگردان سراسر گوش شده بودند و با تمام وجود داستان این حادثه عجیب را مى‏شنیدند، و فراز و نشیب‏هاى آن را در قیافه رنگ به رنگ انس مى‏دیدند، به اینجا كه رسید، احساسات پرشور آن‏ها هماهنگ تغییر قیافه انس آنان را در مرحله دیگرى قرار داد و یك درس بسیار سودمندى كه همیشه سودمند بود و مى‏توان گفت مغز و شاهكار درس‏ها است كه از این ماجرا آموختند. 

انس گفت: . شاگردان من! پیامبر رو به من كرد و گفت: اى اَنَس روزى خواهد آمد كه على علیه‏السلام (براى محكوم نمودن رقباى خود) از تو شهادت و گواهى مى‏خواهد، آیا در آن وقت شهادت خواهى داد؟! 

گفتم: البته و صد البته! 

این ماجرا در همین جا متوقف شد، خاطره عجیب و شگفت‏آورش همواره در یاد من بود، تا این كه ماجراى جانسوز رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم و خلافت ابوبكر پیش آمد، موضوع خلافت ابوبكر به دستیارى یارانش تحقق یافت تا روزى كه حضرت على علیه‏السلام مردم را به حضور ابوبكر آورد و درباره خلافت سخن به میان آمد، حضرت على علیه‏السلام در حضور ابوبكر و مردم رو به من كرد و فرمود: اى اَنَس دیدنى‏هاى خود را راجع به آن فرش و سیر كردن و سلام اصحاب كهف و سفارش پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم بگو. 

 (اوضاع و احوال طورى بود كه اگر مشهودات خود را مى‏گفتم، دنیاى من وخیم مى‏شد و به شخصیت ظاهریم لطمه مى‏خورد.) 

گفتم: بر اثر پیرى، حافظه‏ام را از دست داده‏ام و آن و اقعه را فراموش كرده‏ام. 

فرمود: مگر پیامبر از تو تعهد نگرفت كه هر وقت من از تو شهادت بخواهم كتمان نكنى، چگونه وصیت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم را از یاد برده‏اى؟! 

آن گاه على علیه‏السلام (كه مى‏دانست اَنَس در این موقعیت حساس براى آباد كردن دنیاى خود این خیانت ناجوانمردانه را كرده و پاى روى وجدان خود و خرد خود گذاشته است، طاقتش طاق شد) با دلى پرسوز متوجه خداوند شده و عرض كرد: خداوندا! علامت بیمارى برص را در چهره این شخص ظاهر كن! (تا علامت و نشانه خیانتش در چهره‏اش باشد) دیده‏گانش را نابینا كن، و درد شكم را بر او مسلط فرما. 

از آن مجلس كه بیرون آمدم، تا حال به این سه بیمارى مبتلا هستم، این بود قصه من و داستان برصى كه در من هست و شما از آن پرسیدید. گویند تا پایان عمر این سه بیمارى از وجود انس برطرف نشد.

(اقتباس از نورالثقلین ج 3 ص 420)

مجموعه فرهنگی مذهبی فدک
سمن رهروان کوی غدیر
هیئت ریحانه الحسین(ع)


سخنران:   شیخ رسول کریمی

مداحان:  محمدرضا دری   رسول زارعی

مکان:     مسجد فاطمیه

مجموعه فرهنگی مذهبی فدک

سازمان مردم نهاد رهروان کوی غدیر

هیئت ریحانه الحسین

اصفهان دولت آباد برخوار



سخنران:   شیخ محمود داوری

مداحان:   یوسف کیانی     محمدرضا دری    مهدی شریفی    محسن ربیعی

مکان:     مسجد فاطمیه

مجموعه فرهنگی مذهبی فدک

سازمان مردم نهاد رهروان کوی غدیر

هیئت ریحانه الحسین

اصفهان دولت آباد برخوار


سخنران:   شیخ محمود داوری

مداحان:   یوسف کیانی     محمدرضا دری    مهدی شریفی    عماد اعتمادی     مهدی میرزایی

مکان:     مسجد فاطمیه

مجموعه فرهنگی مذهبی فدک

سازمان مردم نهاد رهروان کوی غدیر

هیئت ریحانه الحسین

اصفهان دولت آباد برخوار



سخنران:   شیخ محمود داوری

مداحان:   حجت سقایی     محمدرضا دری    مهدی شریفی

مکان:     مسجد فاطمیه

مجموعه فرهنگی مذهبی فدک

سازمان مردم نهاد رهروان کوی غدیر

هیئت ریحانه الحسین

اصفهان دولت آباد برخوار



منزل محمدعلی ربیعی

مداحان:   یوسف کیانی    محمدرضا دری    علی خشتی


مجموعه فرهنگی مذهبی فدک

سازمان مردم نهاد رهروان کوی غدیر

هیئت ریحانه الحسین(ع)

اصفهان دولت آباد برخوار



سخنران:  شیخ حسن ربیعی

مداحان:  حسین ربیعی    محمدرضا دری    یوسف کیانی

مکان:    مسجد فاطمیه

مجموعه فرهنگی مذهبی فدک

سازمان مردم نهادرهروان کوی غدیر

هیئت ریحانه الحسین(ع)

اصفهان دولت آبادبرخوار



سخنران:  شیخ رسول کریمی ، شیخ حسین کمالی

مداحان:   یوسفکیانی، محمدرضا دری ، مهدی شریفی، عباس میرخلف زاده ، مهدی بهمنی، سید احمدطباطبایی ، محمد رحیمی ، علی اکبر محمودی

مکان: مجموعهفدک

مجموعه فرهنگی مذهبی فدک

سازمان مردم نهادرهروان کوی غدیر

هیئت ریحانه الحسین(ع)

اصفهان دولت آبادبرخوار



سخنران:  شیخ رسول کریمی

مداحان:   حاج محمد داوری (میثمی) ، محمدرضا دری

مکان: مجموعهفدک

مجموعه فرهنگی مذهبی فدک

سازمان مردم نهادرهروان کوی غدیر

هیئت ریحانه الحسین(ع)

اصفهان دولت آبادبرخوار



سخنران:  شیخ حسین کمالی

مداحان:   یوسفکیانی، محمدرضا دری ، مهدی شریفی، مهدی میرزایی

مکان: مجموعهفدک

مجموعه فرهنگی مذهبی فدک

سازمان مردم نهادرهروان کوی غدیر

هیئت ریحانه الحسین(ع)

اصفهان دولت آبادبرخوار



سخنران:   حاج آقا مهدیان

مداحان:   یوسفکیانی، محمدرضا دری ، مهدی شریفی

مکان: مجموعهفدک

مجموعه فرهنگی مذهبی فدک

سازمان مردم نهادرهروان کوی غدیر

هیئت ریحانه الحسین(ع)

اصفهان دولت آبادبرخوار



سخنران:  شیخ محمود داوری

مداحان:   حسین ربیعی ، علیرضا عسگری از کاشان

مکان: مجموعهفدک

مجموعه فرهنگی مذهبی فدک

سازمان مردم نهادرهروان کوی غدیر

هیئت ریحانه الحسین(ع)

اصفهان دولت آبادبرخوار




سخنران:  شیخ رسول کریمی ، شیخ حسین کمالی

مداحان:   حسین ربیعی ، سید حسن آقادادی ، محمدرضا دری

مکان: مجموعهفدک

مجموعه فرهنگی مذهبی فدک

سازمان مردم نهادرهروان کوی غدیر

هیئت ریحانه الحسین(ع)

اصفهان دولت آبادبرخوار



سخنران:  شیخ رسول کریمی

مداحان:   یوسفکیانی، محمدرضا دری ، مهدی شریفی، محسن ترکی

مکان: مجموعهفدک

مجموعه فرهنگی مذهبی فدک

سازمان مردم نهادرهروان کوی غدیر

هیئت ریحانه الحسین(ع)

اصفهان دولت آبادبرخوار




مداحان:   یوسفکیانی، محمد رحیمی ، علیرضا فتاحی ، حسین فتاحی

منزل حاج مهدی فتاحی

مجموعه فرهنگی مذهبی فدک

سازمان مردم نهادرهروان کوی غدیر

هیئت ریحانه الحسین(ع)

اصفهان دولت آبادبرخوار


آخرین جستجو ها

rahnama Hollis's info جالب آنتی ویروس نیوز ermilopea آموزش آشپزی موسسه علمی گام برتر همشاگردی مجله خبری آیه ثمرات داستان